وصف بهشت


[۲۱۴] شاهد: قَالَ رَسولُ اللهِ‌‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «کُلُّ نَعیمٍ زائِلٌ إِلاّ نَعِیمَ أَهلِ الجَنَّهِ»۱
ترجمه: رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): فرمودند: «هر نعمتی زایل شدنی است مگر نعمت اهل بهشت [که همیشگی است و هیچگاه از بهشتیان دریغ داشته نمی‌شود]».

********************

[۲۱۵] شاهد: قال علی بن أبی طالب (علیه‌السلام) ـ فی وَصف أهل الجَنَّه ـ: ثُمَّ انتَهَوا إِلی خَزَنَهِ الجَنَّهِ، فَقالُوا: «سَلامٌ عَلَیکمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ»۲ ثُمَّ تَلَقّاهُمُ الوِلْدانُ یطُوفُونَ بِهِم کما یطِیفُ أَهل الدُّنیا بِالحَمِیمِ. فَیقُولُونَ: أَبشِر بِما أَعَدَّ الله لَک مِنَ الکرامَهِ. ثُمَّ ینطِقُ غُلامٌ مِن أُولئِک الوِلدانِ إِلی بَعضِ أَزواجِهِ مِنَ الحُورِ العِینِ. فَیقُولُ: قَد جاءَ فُلانٌ ـ بِاسمِهِ الَّذِی یدعی بِهِ فِی الدُّنیا ـ فَتَقُولُ: أَنتَ رَأَیتَهُ؟ فَیقُولُ: أَنَا رَأیتُهُ. فَیستخِفُّها الفَرَحُ حَتّی تَقُومَ عَلی أُسکفَّهِ بابِها.
فَإِذا انتَهی إِلی مَنزِلِهِ نَظَرَ شَیئاً مِن أَساسِ بُنیانِهِ فَإِذا جَندَلُ اللُّؤلُوَه فَوقَهُ أَخضَرُ وَ أَصفَرُ وَ أَحمَرُ مِن کلِّ لَونٍ. ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ فَنَظَرَ إِلی سَقفِهِ فَإِذا مِثلُ البَرقِ، وَلَولا أَنَّ اللهَ تَعالی قَدَّرَ أَنَّهُ لا أَلَمَ لَذَهَبَ بِبَصَرِهِ. ثُمَّ طَأطَأَ بِرَأسِهِ فَنَظَرَ إِلی أَزواجِهِ «وَ أَکوَابٌ مَّوْضُوعَهٌ * وَ نمَارِقُ مَصْفُوفَهٌ * وَ زَرَابیُ مَبْثُوثَهٌ»۳ فَنَظَرَ إِلی تِلک النِّعمَهِ، ثُمَّ اتَّکأَ عَلی أَرِیکهٍ مِن أَرِیکتِهِ، ثُمَّ قالَ: «الحَمْدُ للهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کنَّا لِنَهْتَدِی لَوْ لا أَنْ هَدانَا الله‏»۴
ثُمَّ ینادِی مُنادٍ: تَحیونَ وَ لا تَمُوتُونَ أَبَداً، وَ تُقِیمُونَ فَلا تَظعَنُونَ أَبَداً، وَ تَصِحُّونَ فَلا تَمرَضُونَ أَبَداً»۵.
ترجمه: امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در وصف اهل بهشت فرمودند: «آنگاه به جانب نگهبانان بهشت می‌روند و [آنان] می‌گویند: «سلام بر شما، خوش آمدید، به بهشت جاودانه وارد شوید». سپس فرزندان [جاودانه‌ی بهشتی] به دیدارشان می‌آیند و بر گِردشان می‌چرخند آنگونه که مردم دنیـا بر گِرد عزیـزی [که تـازه از سفــر رسیده،] می‌چرخند. فرزندان [جاودانه به آن بهشتی تازه وارد] می‌گویند: بشارت باد تو را به کرامتی [عظیم] که خدا برایت آماده ساخته است»
آنگاه پسرکی از میان آن فرزندان [جاودانه‌ی بهشتی]، به حوریه‌ای از همسران او می‌گوید: «فلانی آمده است» و نام او را که در دنیا به آن خوانده می‌شده است، می‌برد.
آن حوریه می‌گوید: تو خود، او را دیدی؟
می گوید: آری، خودم دیدمش.
حوریه، شادی کنان می‌دود و بر درگاه بهشت می‌ایستد.
چون [آن بهشتی] به منزل خود می‌رسد، چشمش به قسمتی از پی ساختمانش می‌افتد، سنگ‌هایی [با شکوه] از مروارید را می‌بیند که روی آن، مرواریدهای سبز و زرد و سرخ، از هر رنگ، قرار گرفته است. سپس سرش را بلند می‌کند و سقف آن را می‌بیند که چون برق می‌درخشد، و اگر نبود که خدای متعال، مقدّر کرده است که [در بهشت] درد و رنجی نباشد، [از درخشش آن] کور می‌شد.
آنگاه پایین را می‌نگرد و همسرانش [را تماشا می‌کند] «و قدح‌هایی نهاده و بالش‌هایی پهلوی هم چیده و فرش‌هایی زربفت [که] گسترده [شده]» را می‌بیند. به آن نعمت‌ها نگاه می‌کند و سپس بر تختی از تخـت‌هایش تکیـه می‌زند و [در حالی که خود را سعادتمند واقعی می‌یابد،] می‌گوید: «ستایش، خدایی را که ما را به این [راه سعادت‌آفرین] رهنمون شد و اگر خدا رهنمونمان نمی‌شد، ما خود، هدایت نمی‌شدیم».
در این هنگام، منادی‌ای ندا می‌دهد که: [از این پس] زندگی می‌کنید و هرگز نخواهید مرد. ماندگارید و هرگز کوچ نخواهید کرد، و تندرست [و سالم] خواهید بود و هرگز بیمار نخواهید شد».

********************

۱. کنز العمال، متقی هندی، جلد ۱۴، صفحه‌ی ۴۷۳.
۲. سوره‌ی زمر، آیه‌ی ۷۳.
۳. سوره‌ی غاشیه، آیات ۱۴ تا ۱۶.
۴. سوره‌ی اعراف، آیه‌ی ۴۳.
۵. دُرّ المنثور، سیوطی، جلد ۷، صفحه‌ی ۲۶۳؛ تفسیر ابن کثیر، جلد ۷، صفحه‌ی ۱۱۴؛ تفسیر ابن ابی حاتم، جلد ۱۰، صفحه‌ی ۳۲۶۲.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com